نگارش نهم -

....

نگارش نهم.

بچه ها صفحه ۵۵ نگارش رو هرکی نوشته بفرسته برام تاج میدمم

جواب ها

جواب معرکه

جواب معرکه

ناری :)

نگارش نهم

**انشا به زبان طنز:** **آغاز:** مدرسه، این مکان مقدس که همه ما را به یاد صبح‌های زود و امتحانات بی‌پایان می‌اندازد، جایی است که در آن با همکلاسی‌هایمان خاطرات بسیاری ساخته‌ایم. بیایید سفری خنده‌دار به روزهای مدرسه‌مان داشته باشیم. **میانی:** هیچ چیز به اندازه زنگ تفریح، طعم شیرین آزادی را به ما نمی‌چشاند. زمانی که زنگ تفریح به صدا درمی‌آمد، همه با سرعتی مثل برق از کلاس بیرون می‌پریدیم. یکی داشت دفتر ریاضی‌اش را گم می‌کرد، دیگری داشت ساندویچش را از دست دوستش می‌گرفت. و البته، همیشه آن یک نفری بود که می‌خواست با تخته سیاه شوخی کند و گچ‌ها را به اطراف پرتاب کند. روزهای امتحان هم برای خود حکایتی داشتند. سر جلسه امتحان، همه به شدت با برگه‌ها درگیر بودند. بعضی‌ها همانند کارآگاه‌های حرفه‌ای به دنبال جواب‌ها در اطراف می‌گشتند. در حالی که معلم با نگاهی تیزبین نظاره‌گر بود و همه امیدوار بودند که صدای زمزمه‌ی کمک‌خواهانه‌شان را نشنود. **پایانی:** در نهایت، مدرسه با همه سختی‌ها و شوخی‌هایش، خاطراتی بی‌نظیر برای ما ساخته است. هرچند که گاهی از امتحانات و تکالیف نالیدیم، اما دوستان و لحظات خنده‌داری که در مدرسه داشتیم، همیشه در ذهنمان باقی خواهند ماند. **انشا به زبان غیر طنز:** **آغاز:** مدرسه، جایی است که در آن فرزندان ما نخستین گام‌های خود را در مسیر یادگیری و توسعه شخصی برمی‌دارند. این مکان مقدس نه تنها محلی برای آموزش دروس مختلف است، بلکه نقش مهمی در شکل‌دهی به شخصیت و ارزش‌های اخلاقی کودکان دارد. **میانی:** در مدرسه، دانش‌آموزان با مفاهیم مختلف علمی، هنری و اجتماعی آشنا می‌شوند. هر روز با کلاس‌های مختلف و معلمان مهربان، دنیای جدیدی از دانش و اطلاعات برایشان باز می‌شود. آن‌ها در کنار درس خواندن، مهارت‌های اجتماعی خود را نیز تقویت می‌کنند؛ مانند همکاری در گروه‌ها، احترام به دیگران و دوست‌یابی. رویدادهای مختلف مانند جشن‌های ملی، اردوهای تفریحی و نمایش‌های علمی، فرصتی است تا دانش‌آموزان توانایی‌های خود را به نمایش بگذارند و از یادگیری لذت ببرند. همچنین، مدرسه با برگزاری مسابقات و فعالیت‌های ورزشی، به ترویج سبک زندگی سالم و تقویت جسمانی دانش‌آموزان کمک می‌کند. **پایانی:** مدرسه با همه چالش‌ها و مسئولیت‌هایش، نقشی اساسی در آینده فرزندان ما ایفا می‌کند. این مکان نه تنها محلی برای کسب دانش، بلکه مکانی است که در آن ارزش‌های انسانی و مهارت‌های ضروری زندگی به کودکان آموزش داده می‌شود. امید است که همه دانش‌آموزان با بهره‌مندی از این امکانات، به بهترین نسخه از خود تبدیل شوند و جامعه‌ای بهتر و روشن‌تر بسازند.
ᶠᵃᵗᵉᵐᵉʰ

نگارش نهم

### انشا غیر طنز با موضوع انتقال خون انتقال خون یکی از بزرگ‌ترین پیشرفت‌های پزشکی است که تأثیر شگرفی بر نجات جان انسان‌ها دارد. این عمل که از گذشته‌های دور برای درمان بیماری‌ها و جراحات استفاده می‌شده، امروزه به عنوان یک ضرورت در بیمارستان‌ها و مراکز درمانی به شمار می‌آید. اما پشت این عمل ساده و معمولی، داستان‌های انسانی عمیق و غم‌انگیز نهفته است. خون، یکی از حیاتی‌ترین اجزاء بدن است که مسئولیت انتقال اکسیژن، مواد مغذی، و سایر ترکیبات ضروری به سلول‌ها را بر عهده دارد. وقتی که فردی دچار کمبود خون یا نقص در عملکرد آن می‌شود، جان او در خطر قرار می‌گیرد. در چنین شرایطی، انتقال خون می‌تواند تنها راه نجات باشد. **مزایای انتقال خون** اولین و مهم‌ترین مزیت این فرآیند، نجات جان فرد است. خون در عمل انتقال به سرعت به بیمار می‌رسد و می‌تواند شرایط حیاتی را بهبود بخشد. این امر به خصوص در مواردی چون تصادفات، عمل‌های جراحی پیچیده، و بیماری‌های خاص مانند کم‌خونی یا سرطان بسیار حیاتی است. **چالش‌ها و مشکلات** با وجود فواید بی‌شمار انتقال خون، در برخی مواقع چالش‌هایی وجود دارد. کمبود خون در بانک‌های خون یکی از مشکلات اصلی است که به‌ویژه در مواقع اضطراری خود را نشان می‌دهد. همچنین تطابق گروه خونی و پیشگیری از واکنش‌های ایمنی، از مسائل پیچیده‌ای است که در فرآیند انتقال خون باید به دقت رعایت شود. **نتیجه‌گیری** در نهایت، انتقال خون نه تنها برای درمان بیماری‌ها بلکه برای نجات جان‌ها ضروری است. اما با وجود همه‌ پیشرفت‌ها، هنوز باید به آموزش و اطلاع‌رسانی در مورد اهمیت اهدای خون و تأثیرات آن بر جامعه توجه بیشتری داشته باشیم. از این رو، باید فرهنگ اهدای خون را در جامعه تقویت کرده و با ایجاد اطمینان در مردم، تعداد اهداءکنندگان خون را افزایش دهیم. --- ### انشا طنز با موضوع انتقال خون **عنوان: داستان خونی که نخواست برگردد** یه روز یه مرد به اسم حسن، توی بیمارستان به سر می‌برد. از قضا، پزشک‌ها بهش گفتن که باید انتقال خون بشه، چون خونش رو توی یه تصادف عجیب و غریب از دست داده بود. حسن خیلی ناراحت بود، نه به خاطر خون که از دست داده بود، بلکه به خاطر اینکه تصور می‌کرد قرار است خون جدید به‌جای خون قدیمش برگردد و باعث تغییر شخصیتش بشه! شاید یه روز صبح از خواب بیدار بشه و به جای خوردن غذای معمولی، زرشک‌پلو با مرغ بخواد! حسن توی فکرهای خودش غرق شده بود که پرستار وارد شد و گفت: 'آقای حسن، نگران نباشید، خون شما به هیچ‌وجه به شما دستور نمی‌ده که به غذای جدید علاقه پیدا کنید! این خون فقط قراره شما رو از مرگ نجات بده.' حسن که هنوز نمی‌خواست به این تصمیم مهم تن بده، گفت: 'اگه خون جدیدی که به من می‌زنید، مثل خون یک وکیل باشه، من می‌شم یک وکیل در شرف تغییر شغل! یا اگه خونم رو از یه خواننده مشهور بزنید، دیگه ممکنه هر روز توی استودیو باشم!' پزشک با لبخندی گفت: 'نه آقای حسن، نگران نباشید. خون برای شما شخصیت جدید نمی‌سازد، بلکه فقط جون شما رو می‌سازد.' و اینگونه بود که حسن با رضایت خاطر بالاخره رضایت داد که خون جدید رو بگیره، اما هنوز هم موقع خوردن زرشک‌پلو، به فکر این بود که شاید یکی از خون‌های واردشده، کمی علاقه به غذاهای متنوع داشته باشه! ---

سوالات مشابه